خدمات طراحی تیم بزرگ راهکارهای وب

۳۹ بازديد

خدمات طراحی تیم بزرگ راهکارهای وب

راهکارهای وب،     websolutiontools.com     یکی از برترین شرکت‌های طراحی سایت در ایران است و توانسته با داشتن تیمی خلاق، مجرب و پر انگیزه، بهترین خدمات را در زمینه طراحی وب‌سایت‌ها، بهینه‌سازی سایت برای موتورهای جستجو، پشتیبانی فنی و نگهداری سایت ارائه دهد.

 

طراحی سایت یکی از عناصر اصلی کسب و کارهای آنلاین است. برای رسیدن به موفقیت در حوزه آنلاین، شما نیاز دارید تا یک وب‌سایت کاملاً حرفه‌ای و مناسب برای کسب و کار خود داشته باشید. همچنین، باید بهینه‌سازی سایت خود را برای موتورهای جستجو انجام داده و با استفاده از تکنیک‌های مناسب، رتبه بالا در صفحات نتایج جستجوی گوگل را بدست آورید. در این راه، راهکارهای وب با داشتن تیمی مجرب و کارآزموده، به شما کمک می‌کند تا بهترین نتیجه را در زمینه بالا بردن رتبه سایت خود در صفحات نتایج جستجوی گوگل به دست آورید.

بهترین چیدمان و طراحی صفحه اصلی وب سایت چگونه است؟

همچنین، پشتیبانی فنی و نگهداری سایت نیز از عوامل مهمی است که باید به آن توجه کنید. با داشتن یک سایت پایدار و امن،  مشتریان خود را به خود جذب کرده و به دنبال توسعه کسب و کار خود باشید. راهکارهای وب با داشتن تیمی مجرب، قادر است این خدمات را به شما ارائه دهد و با پیگیری های منظم، سایت شما را در برابر حملات هکری و افت سرور محافظت کند.

 

در کل، با انتخاب راهکارهای وب بهترین خدمات را در زمینه طراحی و پشتیبانی سایت دریافت خواهید کرد. این شرکت با داشتن تجربه و مهارت‌های لازم، به شما کمک می‌کند تا بهترین نتیجه را در حوزه آنلاین به دست آورید و کسب و کار خود را به یک سطح بالاتر از قبل برسانید.

 

طراحی سایت در کرج (لیست قیمت+مشاوره رایگان) - تابستان 1402

اپلیکیشن یا موتور پول سازی ؟ - تیم راهکارهای وب

تیم راهکارهای وب - تیم بزرگ دیجیتال مارکتینگ در ایران ?

خدمات سئو SEO به صورت حرفه ای + مشاوره (2023) - راهکارهای وب

خدمات طراحی سایت | ? طراحی سایت جذاب ، حرفه ای در سال 2023

چگونه ماساژ به لاغری کمک می کند

۳۴ بازديد

ماساژ لاغری امروزه به یکی از روش های عامه پسند برای لاغری تبدیل شده است و در عین حال یک ورزش نیز محسوب می شود. برای بسیاری از افراد کاملا لذت بخش است خدمات ماساژ با تمام فوایدی که به همراه دارد را دریافت کنند و در عین حال به کاهش وزن و لاغری دست یابند.

اما آیا این روش راهکار مناسبی برای لاغری است؟ چگونه باید آنرا انجام داد تا نتیجه مطلوبی را برای کاهش وزن به همراه داشته باشد؟

مجله ورزش و زیبایی ماورای سلامت را برای به دست آوردن جامع ترین دانش در این حوزه به یاد داشته باشید.

مقدمه ای بر ماساژ لاغری

ماساژ لاغری یکی از راه های ارائه شده توسط متخصصان در زمینه لاغری موضعی است که امروزه بسیار پرطرفدار شده است. این نوع از لاغری موضعی به دلیل غیر تهاجمی و بی خطر بودن، در بین کسانی که به دنبال لاغری به خصوص لاغری موضعی هستند، موضع فعالی دارد.

مطالب مرتبط با ماساژ لاغری

ماساژ لاغری علاوه بر لاغری موضعی به بهبود وضعیت سلولیت ها نیز می پردازد. مسئله دیگری که درباره این نوع به خصوص از لاغری موضعی مطرح می شود این است که ماساژ لاغری چه کاری انجام میدهد یا چه معجزه ای دارد که انواع رژیم ها و ورزش کردن از آن برخوردار نیستند.

برای پاسخ به این مسئله باید عرض کنم که لاغری با استفاده از ماساژ یک معجزه نیست و در برخی از وب سایت ها درباره اثرات آن مبالغه میشود. از طرفی ماساژ لاغری در کنار ورزش برای لاغری، تاثیر بیشتری خواهد داشت.

باید عرض کنم که افراد مختلف، ویژگی های بدنی مختلفی دارند و بازخورد هر کسی در برابر روش های مختلف لاغری متفاوت خواهد بود.

ماساژ لاغری چه تفاوتی با ماساژ های دیگر دارد؟

در این جا باید عرض کنم که ماساژ لاغری و تکنیک های آن با دیگر انواع ماساژ فرق چندانی ندارد. اما در ماساژ لاغری تمرکز فرد ماساژ دهنده بر روی نقاط مورد نظر برای لاغری است تا با افزایش خون رسانی به این بخش ها به کم کردن چربی تجمع یافته در این ناحیه کمک کند.

تکنیک های ماساژ لاغری

هر نوع از ماساژ، در واقع شاخه اختصاصی شده مجموعه ای از تکنیک های ماساژ مادر یا اولیه (حرکت های سراندن، مالش دادن، ورز دادن و ضربه زدن) است. در ماساژ لاغری هم از این تکنیک های اولیه استفاده می شود ولی تمرکز آنها بر روی نقاط مورد نظر است.

 

1. حرکت سراندن یا افلوراژ

این حرکت به عنوان مقدمه ماساژ لاغری شناخته میشود. در این حرکت کف دست ها در یک جهت سُرانده میشود و در هنگام بازگشت به نقطه آغاز کمی فشار سطحی وارد میشود. در حرکت سراندن گردش خون موضعی بالا می رود و نقاط مورد نظر برای تکنیک های بعدی آماده می شوند.

 

2. حرکت مالش دادن

در این حرکت کف دست در طول ماهیچه مورد نظر به صورت طولی حرکت میکند و در واقع اصطکاک، باعث گرم شدن ناحیه و بالا رفتن جریان خون موضع میشود.

 

3. حرکت ورز دادن

این حرکت معمولا بر روی نشیمنگاه، بالای پاها و مناطق با حجم عضلات بالا انجام می شود. این تکنیک شامل فشرده کردن سپس رها کردن عضلات میشود و در نهایت باعث بالا رفتن جریان خون موضعی، گرم شدن بافت ها و بالاخره افزایش خاصیت ارتجاعی عضلات می شود.

 

4. حرکت ضربه زدن

این حرکت شامل ساطوری زدن و نیشگون گرفته است. در هر دو این حرکات ضربه باعث واکنش ماهیچه میشود. این نوع از حرکت در ماساژ لاغری کاربرد چندانی ندارد و معمولا برای انواع دیگر ماساژ استفاده میشود.

مراحل ماساژ لاغری برای قسمت های مختلف

مانند هر ماساژ دیگری، ماساژ لاغری هم مستلزم تمهیدات اولیه ای است که می توان از این تمهیدات به آماده سازی اتاق ماساژ، تهیه تشک و ملحفه های تمیز و سفید رنگ، استفاده از عطر و عود برای خوشبو کردن فضا، موسیقی آرامش بخش و روغن های گیاهی اشاره کرد. پس از آماده سازی فضا،  بر روی ماساژ ناحیه مورد درخواست تمرکز میشود.

آموزش ماساژ لاغری پهلو و شکم

در این ماساژ پس از دراز کشیدن فرد به صورت طاق باز(به پشت) کار آغاز میشود. ابتدا دست های خود را چرب کنید و با استفاده از کف دست و سر انگشتان (حرکت سُراندن) از پهلو ها به سمت ناف حرکت میکنیم. این حرکت را برای 4 تا 5 دقیقه در جهات مختلف انجام دهید.

  • سخت ترین قسمتی از بدن که لاغری آن به تلاش فراوانی نیاز دارد، شکم و پهلوها هستند. اما برای این موضوع راهکارهای متعدد و موثری وجود دارد که می توان از آنها بهره گرفت. برای این منظور پیشنهاد می کنیم به مقاله لاغری شکم و پهلو بدون ورزش فقط با 3 راهبرد موثر مراجعه کنید تا راهکارهای موثری را در اختیارتان قرار دهد.

ماساژ لاغری برای ران ها

این ماساژ به این صورت است که فرد باید به پهلو دراز بکشد و با دست چرب شده با روغن، از بالای ران (پایین تر از مفصل لگن) به طرف پایین (تا زانو) با فشار متناسب کشیده شود. سپس این حرکت را برای پای دیگر باید تکرار کرد. زمان ماساژ برای هر پا بین 3 تا 5 دقیقه است. این حرکت به ویژه برای از بین بردن سلولیت های ناحیه ران بسیار مفید است.

ماساژ لاغری برای بازو ها

در بانوان یکی از محل های تجمع چربی بازو ها هستند. برای از بین بردن و کم کردن چربی های این ناحیه از ماساژ دورانی همراه با روغن ماساژ میتوان بهره برد. این ماساژ به نوبت به مدت 3 تا 5 دقیقه برای هر کدام از دست ها انجام میشود.

موارد استفاده از ماساژ لاغری

به طور کلی ماساژ لاغری برای کسانی که دچار بیماری های مانند آرتروز که درگیر کننده مفاصل است ورزش کردن برای آنان دشوار است، توصیه میشود. این روش کاهش سایز برای کم کردن چربی شکم برای بعد از زایمان که ورزش کردن امکان پذیر نیست کاربرد بسیار مفیدی دارد.

به طور کلی به افرادی که سالم هستند و توانایی استفاده از دیگر راه های لاغری را دارند پیشنهاد میشود از ماساژ لاغری در کنار سایر روش های لاغری مانند استفاده از دستگاه های لاغری، ورزش، استفاده از رژیم های لاغری و قرص های لاغری بهره ببرند.

ماساژ لاغری در واقع کار دستگاه های لاغری را انجام میدهد ولی سرعت عملکرد ماساژ لاغری بسیار پایین تر از دستگاه لاغری است.

چند جلسه ماساژ لاغری مناسب است؟

به طور کلی افراد با هم متفاوت هستند و طبیعت متفاوتی دارند حتی اگر قد و وزن یکسانی داشته باشند. آب و هوای محل تولد، شرایط زندگی و عادات غذایی که هر فرد دارد به مرور زمان طبیعت یک آن را تعیین میکند.

به طور کلی برای 2 تا 3 جلسه در هفته استفاده از ماساژ لاغری پیشنهاد می شود و در طی بازخورد بدن فرد نسبت به ماساژ، تعداد جلسات کم میشود یا افزایش داده میشود.

بهتر است تعداد جلسات از 2 تا 3 جلسه در هفته بیشتر نشود؛ چون ممکن است باعث خستگی بدن شود و یا منجر به عادت کردن بدن به شرایط جدید شود و ماساژ لاغری اثر خود را از دست بدهد.

نکاتی که باید برای ماساژ لاغری در نظر داشت

 

با توجه به اینکه اکثر افراد برای ماساژ لاغری قسمت های مختلف بدن و به ویژه لاغری شکم اقدام می کنند لازم است تا نکاتی را در رابطه با انجام ماساژ در نظر داشت. به موارد زیر برای قبل و بعد از ماساژ لاغری توجه کنید:

  • در صورت احساس درد در قسمتی از بدن حتما باید آنرا به ماساژور اطلاع دهید.
  • دردهای شکمی برای انجام ماساژ لاغری شکم باید جدی گرفته شوند.
  • وجود هر گونه لخته خون در پاها، بیماری های قلبی و همینطور کلیوی باید به ماساژ دهنده اطلاع داده شود.
  • مواردی از قبیل فشار خون، پوکی استخوان و التهابات بدنی نیز بهتر است برای پیشگیری از مشکلات جدی در نظر گرفته شوند.
  • انجام ماساژ روی نواحی سرطانی و دارای تومور ممنوع است و به ویژه اگر سرطان به شکل سرطان غدد لنفاوی باشد و احتمال انتقال آن به سایر نقاط وجود داشته باشد.
  • انجام ماساژ برای قسمت هایی از بدن که با عفونت همراه هستند ممنوع است و ممکن است باعث سرایت عفونت به سایر قسمت ها شود.
  • بهتر است به هیچ وجه بعد از صرف غذا ماساژ انجام نشود.

 

سخن پایانی

به طور کلی ماساژ لاغری به تنهایی برای گرفتن نتیجه بهتر توصیه نمیشود. در کنار ماساژ بهتر است تمرینات سبک ورزشی هم انجام شود. ماساژ به تنهایی برای افرادی که به دلیل ناتوانی جسمی و بیماری قادر به ورزش کردن نیستند، پیشنهاد میشود. قطعا عالی ترین روش، ورزش برای لاغری شکم می باشد و این حرکات هوازی برای لاغری در اندازه توان فرد باید انجام گیرند.

بهتر است برای ماساژ دادن از روغن های گیاهی مرغوب استفاده شود. بهترین روغن برای ماساژ لاغری، روغن های با طبیعت گرم مانند روغن کنجد، زیتون، بادام تلخ و شیرین توصیه میشود. اگر هدف از ماساژ لاغری و تسکین دردهایی مانند دردهای آرتروزی است بهتر است از روغن های ترکیبی که خاصیت تسکین دهندگی دارند استفاده شود. از این دست روغن های میتوان به روغن سیاهدانه با پایه روغن زیتون اشاره کرد که برای تسکین درد های آرتروزی بسیار مفید است.

 

 

 

https://list.ly/tobimetz3/lists

https://letterboxd.com/TobiMetz3/

https://www.bitsdujour.com/profiles/ISIp1c

https://devpost.com/tobimetz3

https://www.mapleprimes.com/users/TobiMetz3

https://logopond.com/TobiMetz3/profile/571947/?filter=&page=

https://www.misterpoll.com/users/4921815

https://www.wattpad.com/user/TobiMetz3

 

 

 

با رژیم غذایی فلکسترین و ویژگی های آن آشنا شوید

۴۲ بازديد

چقدر از رژیم فلکسترین می‌دانید؟ اگر تا به حال به فکر رژیم گیاهخواری افتاده‌اید، اما از طرفی نتوانستید از همبرگرهای خوشمزه یا کباب بگذرید، باید به شما مژده بدهیم که رژیم فلکسترین، یک رژیم خوب و مناسب برای شماست. رژیم غذایی فلکسترین یک نوع گیاه خواری انعطاف پذیر است.

برای آشنایی بیشتر با این رژیم غذایی انعطاف‌پذیر، پیشنهاد می کنم حتما ادامه مطلب را بخوانید تا ببینید که آیا این سبک زندگی برای شما مناسب است یا خیر.

رژیم فلکسترین چیست؟

این رژیم به نوعی یک رژیم گیاه خواریِ بسیار منعطف است که به شما اجازه می‌دهد از مزایای گیاه خواری بهره‌مند شوید و در عین حال از مصرف گوشت هم لذت ببرید. اسم «فلکسیترن» در حدود سال 2008 سر زبان‌ها افتاد و پرطرفدار شد.

بسیاری از مردم فلسفه رژیم غذایی فلکسترین (انعطاف پذیر) را دوست دارند، به ویژه به این دلیل که هیچ قانون یا دستورالعمل سفت و سختی در آن وجود ندارد. الگوی غذا خوردن برای هرکسی طوری در نظر گرفته شده است که هریک از افراد، یک رژیم غذایی کاملا مغذی داشته باشند؛ در عین حال به طور کامل از خوردن گوشت مورد علاقه خود هم دست نمی‌کشد.

تمرکز این رژیم، بیشتر بر افزودن غذاهای گیاهی است و اصراری بر حذف و محدودیت انواع منابع غذایی ندارد. گیاهان به لطف ریزمغذی‌ها، ویتامین‌ها، مواد معدنی و فیتوکمیکال‌های ضروری که دارند، در برابر سرطان، دیابت و سایر خطرات از شما محافظت می‌کنند. ما اطلاعات جامع تری را در مجله سلامتی و رژیم غذایی ماورای سلامت مشاهده نمودیم.

مزایای رژیم فلکسترین

رژیم غذایی فلکسترین همان‌طور که انتظار می‌رود، مزایای زیادی برای سلامتی شما دارد. این رژیم با تاکید بر مصرف مواد مغذی به کاهش وزن و افزایش سطح ایمنی و سلامتی افراد کمک می‌کند. در عین حال برای هرکسی با هر سلیقه‌ای پیشنهادی دارد. اکنون به طور مفصل از فواید فلکسترین خواهیم گفت.

1. مغذی و همه چیز تمام است

رژیم فلکسترین شامل همه گروه‌های غذایی می‌شود، بنابراین شما با این رژیم تمام نیازهای غذایی خود را تامین خواهید کرد. اگر بخواهیم مقایسه کنیم، رژیم‌های گیاه‌خواری و وگان از نظر ویتامین B12 و اسیدهای چرب امگا 3، به‌ویژه DHA دچار فقر هستند؛ همچنین از نظر دریافت پروتئین کامل بسیار کمبود دارند.

اما رژیم غذایی فلکسترین این امکان را برای افراد فراهم می‌کند که همچنان به طور منظم ماهی مصرف کنند و می‌تواند تعادل بیشتری در دریافت مواد مغذی برقرار کنند.

 

2. انعطاف پذیری بالایی دارد

همان‌طور که گفتیم مهم‌ترین ویژگی این رژیم، انعطاف پذیری آن است. هیچ گروه غذایی در رژیم غذایی فلکسترین حذف نمی‌شود. در عوض، تمرکز بر افزایش غذاهای گیاهی و در عین حال کاهش مصرف غذاهای حیوانی است.

از آنجایی که همه غذاها در این رژیم غذایی وجود دارند، می‌توانید به راحتی یک برنامه غذایی لذت بخش و متناسب با سبک زندگی خودتان بچینید. شما همچنین می‌توانید با خیال راحت به مهمانی دوستان‌تان یا به رستوران بروید و غذا میل کنید؛ درحالی که هنوز در رژیم فلکسترین هستید.

3. کم هزینه و در دسترس است

در این رژیم، شما نیازی به غذاهای پرهزینه یا دستور العمل‌های خاص ندارید. در عوض، می‌توانید وعده‌های غذایی‌تان را متناسب با بودجه خود انتخاب کنید. اگرچه ممکن است هر هفته هزینه بیشتری برای انواع محصولات غذایی خرج کنید، اما به دلیل اینکه هزینه کمتری برای گوشت صرف می‌کنید، بنابراین در واقع هزینه شما کاهش می‌یابد.

4. به کاهش وزن کمک می‌کند

چندین مطالعه نشان داده‌اند که رژیم غذایی نیمه گیاهی با مصرف گوشت کنترل شده، باعث کاهش وزن خواهد شد. این موضوع به دلیل این است که خواه ناخواه تغذیه به سبک فلکسترین، یک تغذیه سالم و متعادل است که شما را در وضعیت کالری نقصان قرار می‌دهد؛ بنابراین طبیعی است که با این رژیم لاغر شوید.

اگر همراه با این این رژیم، ورزش هم بکنید، زودتر و بهتر به نتیجه دلخواه خود خواهید رسید. ضمنا اگر هم مایل به کاهش وزن نیستید، می‌توانید برای رسیدن به تناسب اندام ورزش کنید و صرفا کالری‌های رژیم‌تان را تنظیم و از لاغری پیشگیری کنید.

Top of Form

 

Bottom of Form

5. کاهش خطر ابتلا به دیابت

رعایت رژیم غذایی فلکسرین می‌تواند به کاهش خطر ابتلا به دیابت نوع 2 کمک کند. سه مطالعه مختلف (یکی در ژورنال مراقبت از دیابت، یکی در ژورنال تغذیه، متابولیسم، و بیماری‌های قلبی عروقی، و یکی در مجله تغذیه) نشان داد که رژیم غذایی فلکسترین به کاهش خطر دیابت نوع 2 کمک می‌کند و زنانی که از این رژیم پیروی می کردند، سطح سرمی گلوکز و انسولین پایین‌تری داشتند.

افرادی که رژیم فلکسترین دارند، دارای شاخص توده بدنی پایین‌تر و چاقی کمتری هستند. برای کاهش وزن، مدیریت وزن و بهبود سلامتی عمومی، بهتر است که یک رژیم غذایی انعطاف‌پذیر را تا آخر عمر با خیال راحت دنبال کنید.

 

معایب و عوارض فلکسترین

این رژیم با همه خوبی ها و مزایایش، ممکن است که برای همه افراد خوشایند و مناسب نباشد؛ مثلا کسی که عاشقانه گوشت را دوست دارد و یا کسی که فقر آهن دارد، با رژیم غذایی فلکسترین به مشکل خواهند خورد. اکنون در این باره بیشتر توضیح می‌دهیم.

محدودیت مصرف گوشت

اگر در یک خانواده که عاشق گوشت و سیب زمینی هستند بزرگ شده‌اید، ممکن است این رژیم برایتان دشوار باشد. این موضوع یک عیب بزرگ نیست بلکه در حقیقت یک فایده است؛ اما ممکن است به ذائقه بعضی افراد خوش نیاید. به طور کلی باید بگوییم، رژیم فلکسترین در داشتن یک سبک زندگی سالم به شما کمک خواهد کرد.

 

https://www.ted.com/profiles/38480392/about

https://www.behance.net/tobimetz

https://tobimetz3.livejournal.com/profile

https://www.twitch.tv/TobiMetz3

https://www.openstreetmap.org/user/TobiMetz3

https://www.tripadvisor.com/Profile/tobim641

https://www.4shared.com/u/zUWoaL75/TobiMetz3.html

https://www.indiegogo.com/individuals/30362610

 

 

 

پایان نامه ارشد(اخلاق پزشکی در فقه)

۳۳ بازديد

اخلاق پزشکی در فقه



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد(اخلاق پزشکی در فقه)

پایان نامه ارشد حقوق

۳۴ بازديد

اصل نسبی احکام دادگاهی



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد حقوق

پایان نامه ارشد( در مسئولیت کیفری در حقوق ایران و فرانسه)

۳۷ بازديد

در مسئولیت کیفری در حقوق ایران و فرانسه



برای توضیحات بیشتر بر روی عنوان زیر کلیک کنید

پایان نامه ارشد( در مسئولیت کیفری در حقوق ایران و فرانسه)

2 free stories for kids

۳۴ بازديد

2 free stories for kids

 

 

 

The Little Mermaid story for kids

 

z1_kld.jpg

 

 

My dear little friends! I’m gonna tell you the little mermaid story!

Once upon a time, far and deep in the ocean, where the water is shiny and blue, lived a sea king who had six mermaid daughter. Five of them were happy and cheerful while the youngest one was deeply sad and no one hadn’t seen her smile.

The little mermaid wanted to see the surface world! She loved to see green trees and blue sky. Because of that she always swam to the top of the ocean to enjoy the surface world’s view. She felt depressed when she couldn’t see the above world.

Georgios fish, beautiful shells and all the colorful creatures in the sea were always trying to make her smile but they usually failed. Even her father’s bedtime stories couldn’t cheer her up.

One night, the little mermaid swam to the top of the ocean when others were sleep. It was a stormy night and waves were crashing into rocks. The lightning stroke to a ship which was rolling in the ocean. The little mermaid saw a man beside the ship, signaling for help.

She swam and helped him quickly. She brought him to the shore and rested him on sands. The little mermaid fell in love with the young man in that short time. So she started to sing a song with his magical voice for the prince. And then she came back to the ocean.

She was so much in love with the young man that she couldn’t stop thinking about him. So he decided to go and visit the seashore witch and ask her to grant a wish.

The little mermaid wanted to dance and walk on the surface world. she wanted to feel the warmth of the sand. The witch. who was cunning and tricky, stirred her potion with an evil smile.

I will grant your wish! But I’ve got one condition! She said. I will give you the ability to walk and dance. But you’ll be no longer be able to talk and sing. If the prince doesn’t confess to his love for you in three days, your voice will be mine forever!

I agree! I accept your condition!

 

 

 

But let me tell you about the prince! He remembered one and only one thing about his rescuer! Her magical voice.

So my little friends, the witch transformed our little mermaid. After she transformed she went to the shore and sat on the warm sand where the prince was looking for her rescuer. prince didn’t remember our little mermaid:

Who are you? OH! You can’t walk?! Let me help you.

So, the prince took the little mermaid to his palace! On the second day, when little mermaid and prince were sailing on the ocean, prince decided to confess his love to her, but before he get a chance, the evil eels of tricky wish, attacked the ship.

The tricky witch who knew this, hid little mermaid’s voice in a seashell and hung it to her neck. Then transformed herself into a beautiful young woman! Then she started singing on the seashore. when the prince heard that magical voice, he was convinced that the tricky witch is her rescuer. so he decided to marry her!

But our little mermaid had many good friends! seals and fish! they decided to uncover witch’s evil plan! They attacked the witch and managed to break the chain of the neckless! Now it was the time! Our little mermaid got her voice back! She now could tell the prince who she truly was!

But on that moment, the sun set and the third day finished! Little mermaid’s legs turned into a tail and the witch grab her and took her into the deep water of the ocean!

The brave prince, who now knew the true story, went and followed the witch and battled her and defeated her!

But my dear friends, prince and little mermaid couldn’t be together anymore! Because little mermaid hadn’t legs anymore! She was really upset!

When her father, the mighty king of the ocean, saw his daughter in that situation, he knew just what he had to do. he moved his magic wand and gave her little daughter two legs!

Soon there was a big wedding on the royal ship! Our little mermaid said goodbye to her family and friends and left the ocean. Her and the prince lived happily ever after.

 

 

The Town Musicians of Bremen story for kids

 

 

 

My dear fellows, Today I’m gonna tell you the story of town musicians of Bremen.

Once upon a time, there was a man who had a donkey. His donkey had carried the corn sacks for many years. for him! Yes kids! He was a indeed, a loyal donkey!

But getting old, the donkey became weak and unsuitable for the job! So the owner thought to himself:

Should I keep this donkey or let him go?

Sensing the danger, donkey ran away from the farm and decided to go to Bremen.

Yes! I will be a great musician there! He thought.

He started his journey. He walked and walked until he reached a dog, lying on the road! The dog was gasping like he had just finished a long run!

What are you gasping for, dear friend?

OH! I got old and I can’t go hunting every day! said the dog. My master didn’t want me anymore! So I decided to run away! But, how can I find food?

I know what to do! I’m going to Bremen to become a musician! come with me. We can form a band together. I’ll play the Lute and you shall beat the kettledrum!

So the dog agreed! They were not far in the road when they saw a cat! He was sitting on the road, with eyes full of tears like the ocean!

Fluffy fellow! Why are you crying so hard? Asked the donkey!

How can I be happy when my life is in danger! I’m getting old! My teeth are not sharp anymore! I don’t wanna chase mice anymore! I rather sit near the fireplace and rest! So my mistress wanted to get rid of me! I escaped! But what am I gonna do now?

Join us! You understand night music. So you can be a member of our band! We are gonna be musicians of Bremen!

The cat thought really hard and decided to join them. The three runaways continued their journey and they reached a rooster who was cock-a-doodle-doing with all his might.

Your cock-a-doodle-do goes through and through my skull, said the donkey. What is the problem?

My mistress has guests tomorrow and he told the chef to cook a delicious soup with me for them! this evening I am to have my head cut off. Now I am cock-a-doodle-doing at full pitch while I can. The rooster cried!

Ah you feathery red headed friend! You better come with us and be a part of our band! We are heading to Bremen and become musicians! It is indeed better than death! You have a full pitch voice! Our music will have the best quality! Said the donkey.

The rooster agreed. So the four animal continued their trip to Bremen. In the evening they decided to rest in the forest. The donkey and the dog laid under a large tree while the rooster and the cat settled in the branches. The rooster flew right un the top where he was safer. right before they fall to sleep, the rooster said:

I saw a light! there most be a house not far off!

So we better get up and go! Said the donkey. I’m not comfortable here! We want a shelter.

So they moved further on, and soon saw the light shine brighter and grow larger, until they came to a well lit robber’s house. The donkey, as the biggest, went to the window and looked in.

What do you see, my grey horse? Asked the rooster.

What do I see? Answered the donkey. A table covered with good things to eat and drink, and robbers sitting at it enjoying themselves.

OH! That is just what we want! Said the rooster!

I wish we were there! Moaned the donkey!

Then the animals put their heads together and planned how to best win an invitation to come inside and join the robbers at the feast.

Come, come my friends, said the donkey. We are musicians, so let us sing for our supper.

They began to sing as best as they can. The donkey brayed, the dog barked, the cat mewed, and the rooster cock-a-doodle-do’ed.

Then they burst through the window into the room, so that the glass clattered! At this horrible din, the robbers sprang up, thinking this has to be a ghost, and they escaped in a great fright out into the forest.

The four companions now sat down at the table, pleased with what was left, and ate as if they were going to fast for a month.

As soon as the four musicians finished eating, they turned off the light, and each found a sleeping place according to his nature and fell to sleep. The donkey laid himself down upon some straw in the yard, the dog behind the door, the cat upon the hearth near the warm ashes, and the rooster perched himself upon a beam of the roof; and being tired from their long walk, they soon went to sleep.

A little after midnight, the robbers saw from afar that the light was no longer burning in their house. Appearing quiet, the boss said:

We ought not to have let ourselves be frightened out of our wits. You! Go and examine the house.

The man finding all was still, went into the kitchen to light a candle, and taking the glistening fiery eyes of the cat for burning coals, he held the candle to them to light it. The cat did not understand what he meant to do, however, and flew in his face, spitting and scratching.

 

Source:

Moonzia.com

wikipedia

 

Cinderella Story for kids

۳۵ بازديد

Cinderella Story for kids

 

 

a1_azz.jpg

 

Once upon a time, there lived a poor servant girl named Cinderella. She was a patient, tender and kind girl. His days were long and tiring. Full of the most boring and worst housework.

Washing the floor, washing the clothes, dusting the shelves and cooking food were the tasks that she had to do during the day. Cinderella was forced to work from morning to evening without receiving a single Penny.

Cinderella’s mother died when she was very young, and her father remarried soon after. But his new wife was a nasty woman. She had two daughters from her previous marriage who were as naughty as she was.
They tormented poor Cinderella terribly every day. One day, when Cinderella was sweeping the ashes from the fireplace, they mocked her and sang:

Poor girl, poor girl
Her face is black, burnt and ugly

Even though her stepmother and half-sisters had tormented her for years, she had never once disrespected them or tried to take revenge on them. She did not wish them ill at all.
She patiently did the housework, hoping that when she grew up she could run away and start the wonderful life she longed for.

One day when Cinderella was working at home, someone knocked on the door. Cinderella hurriedly opened the door. Behind the door stood a short, fat man dressed in royal robes and holding an important scroll.

The old man opened the scroll and began to read:

It is my duty to announce that the king has sent an official invitation to all the young ladies of this land to attend the important royal celebration in the palace.

Hearing this, Cinderella’s stepsisters pushed her to a corner and stood in front of the fat man. The man continued to read:

His Highness the Crown Prince is looking for a suitable lady for marriage. He wants to meet all the girls of this land to find true love. Please come to the palace on Saturday at 8 pm.

The little man turned, mounted his horse, and galloped off. Two knights also followed him closely.
The half-sisters closed the door and gave a loud shout of joy.
Cinderella’s stepmother entered the room.
She said impatiently:

What is the reason for all this happiness?

Oh…mom…we’ve been invited to the royal party and I’m sure one of us will be chosen as the new princes.

The stepmother replied with a mocking smile:

Of course you do, what prince wouldn’t want to marry my sweet and precious children!

Cinderella was desperately trying to quiet them down a bit. Because she knew in her heart that any prince would rather live alone for the rest of his life than to blacken his fortune by marrying these rude girls.
The stepmother turned to Cinderella and shouted:

Why did you stop and look? Prepare the clothes.

Cinderella nodded and said:

Yes Mam!

Cinderella wanted more than anything to go to the royal party. But she did not dare to ask permission from her wicked stepmother, because she knew that the wicked stepmother would not give her this permission. So she busied herself with housework and of course preparing her half-sisters’ dresses.

The evening of the royal royal feast arrived.
A magnificent horse-drawn carriage pulled up to the front door of the house, and the half-sisters, dressed in their hand-embroidered dresses, entered the carriage with much pomp and show.
Cinderella looked at them with great sadness and sighed deeply.

She said to herself:

If I could only have one wish for the rest of my life, it would be to attend a royal party and get away from the dreaded and boring housework for just one night.

Suddenly, a great light appeared in the sky.
A small fairy appeared in front of Cinderella, holding a small wand.

Fairy said happily:

Your wish will come true!

Cinderella asked in surprise:

what?

I will fulfill your wish; Because I am your fairy godmother. Oh, how much you have suffered in silence all these years. You have a kind soul. A kind and patient young lady.

Cinderella exclaimed happily

Oh I can’t believe it!!

But suddenly a frown appeared on her face.

But I’m not ready, Fairy Godmother. My clothes are cotton and my shoes are torn. I can’t be in the palace like this!

Fairy Godmother said with a smile:

Don’t worry, Cinderella. All I need to make your wish come true is a pumpkin, a rat, two mice and four grasshoppers.

Cinderella looked very confused.

So hurry up dear. hurry up!!

Cinderella ran and prepared everything that the fairy godmother said.
First, Cinderella went to the garden and came back with a big and ripe pumpkin. The fairy godmother tapped it once with her wand and in an instant the pumpkin turned into a magnificent golden carriage.
Then, Cinderella returned a mouse from the mouse trap in the kitchen.
Fairy godmother said:

Great dear, now if you don’t mind putting them on the carriage seat for me

Cinderella quickly did this.

The fairy waved her wand again. The two mice that Cinderella found in the barn turned into two servants in classy clothes. The four grasshoppers turned into four magnificent white horses.

said the fairy godmother

And now for the final magic…

And she hit Cinderella on the shoulder with her wand.
A spark rose. The old clothes she was wearing a moment ago suddenly changed. Cinderella sparkled in a magical, sparkly gown fit for a princess. Cinderella looked at her feet. He was wearing a pair of very beautiful glass shoes that glowed in the dark.

Fairy godmother cried:

Amazing!!! But remember that at 12 o’clock at night, this magic spell will be broken and your clothes will turn into old clothes.

Cinderella said as she kissed her fairy godmother on the cheek

I understand. And thank you very much for the great favor you have done to me Fairy Godmother!!

Cinderella entered the carriage and drove to the royal party.

As the golden carriage passed through the palace gates, trumpets sounded and Cinderella was given a royal welcome.
All the ladies were amazed at her magnificence.
As she entered the ballroom, the prince was immediately struck by Cinderella’s elegance and the warmth of her smile.
The prince approached.
He bowed his head slowly and extended his hand and said:

Ma’am, would you do me the honor to dance with you?

Cinderella said with dignity and kindness:

Sure! I will be so happy.

The orchestra started playing.

Everyone in the ballroom was staring at them. Cinderella’s stepsisters were watching this scene, but Cinderella had changed so much that they didn’t recognize her at all. Instead, they stared at Cinderella with envy.
From that moment on, the prince only had eyes for Cinderella. They danced the whole night in each other’s arms and enjoyed each other’s company.
Many hours left.
9 pm
10 pm
11 pm
Suddenly Cinderella looked at the clock. It was one minute to midnight and he only had one minute to break the spell.
He told the prince

I must go.

Without delay, she left the room, passed the guards and passed through the palace. But when she got to the hall, she lost one of her blue shoes. But it was too late that she did not return to pick it up.

Alas!
The midnight alarm rang.
Cinderella did not see any servants outside the palace. Only one pumpkin was not seen in the courtyard of the palace. Even mice, voles and grasshoppers were not seen. And Cinderella, whose clothes were now the same old ones, had no choice but to run home in the darkness of the night.

A few days passed.
Cinderella was doing her daily routine. And her half-sisters tease and tease her as always.
Everything was back to normal.
The memory of the royal party faded into Cinderella’s mind like a magical dream.
Did the pumpkin really turn into a golden carriage?
And the mouse to a carriage?
Had she really danced the night away with the prince?
She had doubts little by little.
Suddenly there was a sound at the door. Cinderella calmly opened the door.
In front of him stood the same little man.
he said triumphantly

His Excellency the prince is present.

The trumpet sounded. The prince got out of the carriage while holding a blue shoe.
Cinderella’s eyes widened. And she thought to herself:

So I wasn’t dreaming!!!

Suddenly, the prince’s eyes fell on Cinderella for a moment. A second was enough for him to recognize Cinderella.
Suddenly there was a sound of running and the stepsisters rushed to the door and threw Cinderella aside.
The little man continued:

His Majesty is visiting every house in the land to find the true owner of this glass shoe. If the shoe is the size of any girl’s foot, the prince will propose to her.

The sisters shouted out of excitement. This shoe is not suitable; But he didn’t want to tell them. So he gave them a chance to try the shoe.

The first sister’s foot was so big that half of it was forced to fit in the shoe.

The younger sister had more luck. He was able to fit his foot in the shoe by force, but his feet became swollen and red!

Then it was Cinderella’s turn.
The prince stepped forward with a knowing look, knelt down and carefully placed the glass slipper on Cinderella’s feet.
The prince smiled and said:

Perfect size! There is no doubt that you, Cinderella, are my true love. I couldn’t stop thinking about you. Will you honor me and marry me?

Cinderella looked at her clothes and then said to the prince:
I am only a poor servant

The prince replied:

You are a princes in my eyes. Our love is more valuable than all the treasures of the world.

Cinderella happily accepted the prince’s proposal and soon after they were married. It wasn’t long before they ruled as kings and queens and tried to provide prosperity and comfort to the people of their land.

 

Disney / Moonzia

طراحی بسته بندی مواد غذایی

۳۹ بازديد

طراحی بسته بندی مواد غذایی

 

طراحی بسته بندی مواد غذایی و  چاپ و بسته بندی گاهی اوقات می تواند بسیار ترسناک به نظر برسد، حتی اگر یک طراح گرافیک حرفه ای باشید. این یک چیز است که بخواهید پیام برند خود را به طور موثر منتقل کنید، این یک بازی توپ دیگر است که سعی می کنید مطمئن شوید که الزامات برچسب را با آژانس استانداردهای غذایی محلی خود رعایت می کنید. اما با هر چیز دلهره آور، زمانی که بدانید چگونه آن را انجام دهید چندان ترسناک نیست.

 

 

از زمان همه‌گیری، عادات خرید مصرف‌کنندگان با تغییر تمرکز از سوپرمارکت‌ها به حمایت از مراکز غذایی محلی و مارک‌های مستقل کوچک تغییر کرده است. در حالی که بسیاری از ما برای اولین بار پخت خمیر ترش را امتحان می‌کردیم، بسیاری دیگر از قرنطینه(های) استفاده کردند تا با راه‌اندازی مارک‌های غذایی خود مانند نانوایی‌های باتر و کراست، عشق خود به پخت و پز و پخت را به سطح بالاتری برسانند. اگر جزو آن دسته هستید و به دنبال کسب درآمد از علایق آشپزی خود هستید، پس این مقاله برای شما مناسب است!

z1_f22g.jpg

 

    سه سوال که قبل از شروع فرآیند طراحی باید از خود بپرسید

 

چه در حال راه‌اندازی یک محصول غذایی جدید باشید و به یک طراح توضیح دهید یا خودتان محصول را طراحی کنید، اولین گام در این فرآیند، از بین بردن پیام‌های برندتان است. در زیر سه سوال وجود دارد که باید در حین ترسیم استراتژی برند خود قبل از ورود به فرآیند طراحی از خود بپرسید.

 

 

    1. محصول چیست؟

 

نوع محصولی که بسته بندی مواد غذایی را برای آن ایجاد می کنید، در نهایت نوع طراحی شما را تعیین می کند. به عنوان مثال، اگر شکلات‌های دسته‌ای کوچک را با برچسب قیمت ممتاز مارک‌گذاری می‌کنید، این موضوع بر نوع فونت‌ها، سبک‌های تصویر و گزینه‌های بسته‌بندی در مقایسه با تولید در مقیاس بزرگ یک ماده غذایی با قیمت ارزان‌تر تأثیر می‌گذارد.

 

 

    2. چه کسی محصول شما را می خرد؟

 

مهم است که در ذهنیت مخاطبان هدف خود کاوش کنید. محصول مورد نظر چه کسانی است و چگونه هستند؟ این کمک می کند تا تصویری از مشتری ایده آل خود بسازید تا بتوانید نحوه صحبت کردن با آنها را بهتر درک کنید.

 

به عنوان مثال، اگر زنان هزاره‌ای را هدف قرار می‌دهید که درآمد بالایی دارند، درباره انواع برندهایی که مخاطبان هدف شما می‌خرند، چقدر برای محصولات مشابه هزینه می‌کنند و به چه سبک بسته‌بندی مواد غذایی جذب می‌شوند، تحقیق کنید. این یک تابلوی خلق و خوی از سایر مارک های مواد غذایی ایجاد می کند که شما را تشویق می کند تا در طیف محصول ایده آل مخاطبان خود ایجاد کنید.

 

 

    3. برند و محصول خود را چگونه توصیف می کنید؟

 

یکی دیگر از تمرینات عالی هنگام ترسیم چشم انداز خود برای برند و محصول خود این است که به برند خود به عنوان یک شخصیت فکر کنید. از چه کلماتی برای توصیف برند خود استفاده می کنید، و از آنجا می توانید به این فکر کنید که چگونه از نظر بصری کار می کند. آیا برند شما مانند شیر جو دوسر Minor Figures سرگرم‌کننده و گیاه‌خوار است؟ شما می توانید از این نکات شخصیتی برای ترجمه انواع حروف و سبک های تصویری که ممکن است استفاده کنید استفاده کنید.